وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل

ساخت وبلاگ

 

این ساختمان جهت استفاده انرژی خورشیدی برای گرمای ساختمان و به منظور عبور اشعه خورشید در شهر طراحی شده است.

فارس: یک معمار ایتالیایی به نام «پائولو ونتورلا» برای شهر نیویورک برجی شگفت‌انگیز به نام Flex Tower طراحی کرده است که با  30 درجه خمیدگی طراحی شده است.

این یک طراحی غیر معمول است اما یک مشکل واقعی را برطرف می‌کند؛ به دلیل افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ و ساختمان‌های بسیار بلند، این طراحی به منظور کاهش کربن و استفاده از انرژی خورشیدی برای ایجاد گرما در ساختمان‌ها و عبور اشعه خورشید در شهر طراحی شده است.


 

بالای این برج مجهز به پنل‌های فتوولتاییک بزرگ است و قادر به تولید و تقویت انرژی است.

این طراحی در حال حاضر تنها یک ایده است اما تخیلات سازندگان و طراحان را بدون هیچ محدودیتی نشان می‌دهد.









 

وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل...
ما را در سایت وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کمیل کامیابی kamyabik بازدید : 432 تاريخ : جمعه 27 تير 1393 ساعت: 20:53

دو دوست در بیابان همسفر بودند. در طول راه با هم دعوا کردند. یکی از آنها به دیگری سیلی زد. آنکه صورتش به شدت درد گرفته بود بدون هیچ حرفی روی شن نوشت:(( امروز بهترین دوستم به من سیلی زد.))

آنها به راهشان ادامه دادند تا به برکه ای رسیدند و تصمیم گرفتند آب تنی کنند.

ناگهان دوست سیلی خورده داشت غرق میشد که دوستش اورا نجات داد.

او بر روی سنگ نوشت:(( امروز بهترین دوستم زندگی ام را نجات داد.))

دوستی که اورا نجات داده بود پرسید:((چرا وقتی سیلی ات زدم، بر روی شن وحالا بر روی سنگ نوشتی؟)) پاسخ داد:(( وقتی دوستی تو را ناراحت میکند باید آن را بر روی شن بنویسی تا بادهای بخشش آن را پاک کند. ولی وقتی به تو خوبی میکند باید آن را روی سنگ حک کنی تا هیچ بادی آن را محو نکند. 

   برگرفته از کتاب (( داستانهای کوتاه از نویسندگان بزرگ وناشناس)) به کوشش حمیدرضا غیوری. مشخصات نشر: تهران: راستین 1389   ص24

وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل...
ما را در سایت وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کمیل کامیابی kamyabik بازدید : 345 تاريخ : جمعه 27 تير 1393 ساعت: 20:54

 در زمان های گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم راببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار آن میگذشتند. بسیاری هم غرولند میزدند که این چه شهری است که نظم ندارد. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و... .

با این وجود هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمیداشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آنرا کناری قرار داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود:(( هر سد و مانعی میتوتند یک شانس برای تغییر زندگی باشد.))       "همینگوی"

  برگرفته از کتاب (( داستانهای کوتاه از نویسندگان بزرگ وناشناس)) به کوشش حمیدرضا غیوری. مشخصات نشر:تهران:راستین 1389  ص134

وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل...
ما را در سایت وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کمیل کامیابی kamyabik بازدید : 404 تاريخ : جمعه 27 تير 1393 ساعت: 20:57

زن شوهر جوانی شب هنگام سوار بر موتور سیکلت می راندند... آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست میداشتند.

زن: یواش تر برو من میترسم!

مرد: نه این جوری خیلی بهتره!

زن: خواهش میکنم، من خیلی میترسم!

مرد: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری...

زن: دوستت دارم، حالا یواش تر برون...

مرد: منو محکم بگیر...

زن: خوب حالا میشه یواشتر بری...

مرد: باشه به شرط کلاه کاسکت منو برداری و روی سرت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم اذیتم میکنه.

روز بعد روزنامه ها نوشتند:((برخورد یک دستگاه موتور سیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.))

این حادثه به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد و یک کشته و یک زخمی داشت...

مرد جوان چون می دانست ترمز خالی کرده خواست از زبان همسرش جمله ی دوستت دارم را بشنود و همچنین خواست کلاه را بر سر همسرش بگذارد تا او زنده بماند.

 

   برگرفته از کتاب(( داستانهای کوتاه از نویسندگان بزرگ وناشناس))به کوشش حمیدرضا غیوری. مشخصات نشر:تهران:راستین 1389  ص126 و 127

 

     

وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل...
ما را در سایت وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کمیل کامیابی kamyabik بازدید : 735 تاريخ : جمعه 27 تير 1393 ساعت: 21:01

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا میتوانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق بیان کنید؟

بعضی از آنها گفتند بابخشش به عشقشان معنا میدهند.

بعضی ((دادن گل و هدیه)) و ((حرف های دلنشین)) را راه بیان عشق عنوان کردند.شماری دیگر هم گفتند((با هم بودن در تحمل رنج ها و لذت بردن از خوشبختی ها)) راراه بیان عشق میدانند.

در آن میان، پسری برخاست و پیش از اینکه شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند،داستان کوتاهی تعریف کرد.یک روز زن وشوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند مانند همیشه برای تحقیق به جنگل رفتند. وقتی به بالای تپه رسیدند در جا میخکوب شدند. یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده وبه آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.

رنگ صورت زن وشوهر پریده بود ودر برابرببر، جرات کوچکترین حرکتی نداشتند.ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر یه سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید.ببر رفت وزن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید بیشتر دانش آموزان آن مرد را محکوم کردند.

راوی اما پرسید: ـآیا میدانید آن مرد در لحظه های آخر زنگی اش چه فریاد میزد؟

بچه ها حدس زدند حتما حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!

راوی جواب داد: نه،آخرین حرف مرد این بود که ((عزیزم، تو بهترین مونسم بودی، از پسرمان خوب مواظبت کن و به اوبگو پدرت همیشه عاشقت بود.)) قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان میدانند ببر فقط به کسی حمله میکند که حرکتی انجام دهد و یا فرار کند. پدر م در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریا ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.        

 

برگرفته از کتاب داستانهای کوتاه از نویسندگان بزرگ وناشناس نوشته ی حمیدرضا غیوری با اندکی تغییر و تلخیص. مشخصات نشر:تهران راستین 1389    ص231 و 232

وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل...
ما را در سایت وبلاگ یه پسر خوشتیپ به نام کمیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کمیل کامیابی kamyabik بازدید : 352 تاريخ : جمعه 27 تير 1393 ساعت: 21:03

خبرنامه